مدح و مناجات با حضرت عباس علیه السلام
ذکـرت ای عباس مستم میکند مست چون جـام الـستم میکند گرچه اهل عـقل تکـفـیرم کنند عـشق، تاسـوعا پـرستم میکند درس تاسـوعا مواسات و ادب پس ادب در هر نشستم میکند درس عباس است درس بندگی طاعـتـت یکـتـا پرستم میکند روح اقـدام بـصیـرت سـاز تو آگـه از بـالا و پـسـتـم میکـنـد شیوۀ خـوب عـلـم بگـرفـتـنـت کـار را تـعـلـیـم دستـم میکـنـد بازهم میگـویم ای مـولای من نام زیـبـای تـو مـسـتـم میکـند سـاقـیـا جـان امـیـر المـومـنـین اکـفــیـانـی ای یــلِ اُمّ الـبـنـیـن ای حـریـمـت قــبـلـۀ اهـل وفـا صـاحـب آن بـارگـاه بـا صـفـا گوشه ای از آن حـرم جایم بده تـا بــمـانـم در شـبـســتـان وفـا دست ما را هم بدستانت بگـیر دور از تو، میشـویم اهـل جـفا زانچه از سلطان به سائل میرسد محرمم کن در عیان یا در خفا پا نهـادی جـای پـای رهـبـرت عـاشقانت هم مـریـدت از قـفـا گر تو را مولا بنفسی انت گفت زانکه تو بودی غـلام مصطفا ای غلام مصطفی روحی فداک درس هـا دادی به اُردوی وفــا سـاقـیـا جـان امـیـر المـومـنـین اکـفــیـانـی ای یــلِ اُمّ الـبـنـیـن |